یک برنامه نویس

اندیشه های من در توالی کلمات

یک برنامه نویس

اندیشه های من در توالی کلمات

از رنجی که میبریم

از داشته هایم...

از درد،

 از عشق،

    و از زمان،

که چه قدر آرام می گذرد؛ به لجبازی دلم که چه قدر زود بیقرار می شود.



از حرف؛ نگفته هایم و از صدایی که مرا می خواند.


از کلمه؛ نانوشته هایم و از کاغذ که بیهوده کلمه بر آن ننشسته.

 

از راه؛ قدمهای آهسته ام و از سردی هوای زمستانی که بر راه برف نشانده است.


از دلم؛ آنچه در آن جا گرفته و از آنچه در وجودم جاری می کند.


از خدایم ؛ یکتای بی همتایم و از بی نهایت بودنش.



از گفته هایم و نوشته هایم و راهم و دلم و خدایم و از کسی نزدیک.


از کسی نزدیک

نظرات 3 + ارسال نظر
محمد جمعه 8 بهمن 1389 ساعت 00:16 http://www.sayeh2roshan.blogfa.com

از گنجی که می خریم ...
تنها به قیمت جانهایمان .

امیر شنبه 9 بهمن 1389 ساعت 12:45


از دیده ها که نمی خواهم از خواسته ها که در خیال می پرورم
از خودم که نیست می شوم
از کسی نزیک به قدر نزدیک دیده نمی شود
گله دارم ......
به کجا باید بروم ؟!

به هر آن کجا که باشد، به جز این سرا سرایم!

IT MAN سه‌شنبه 12 بهمن 1389 ساعت 20:45 http://www.hayatkhalvat89.blogfa.com

از زمان حال....
که چه ساده و آسان از دستش می دهیم....
با سیر ذهنی در آینده ای که آرزویش داریم و در گذشته ای که حسرتش می خوریم ....
دریغ از اینکه آینده همان حال است و گذشته نیز همان حال بوده است....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد