یک برنامه نویس

اندیشه های من در توالی کلمات

یک برنامه نویس

اندیشه های من در توالی کلمات

ناد علی

1) چقدر این روزها حرف زدن سخت شده است.

2) خدا میگوید روزی هست که آسمان در هم پیچیده می شود. و آفریده ها همانطور که بار اول آفریده شدند بازگردانده می شود. تازه برای اینکه شک نکنی میگوید « وعده ایست بر عهده ی ما که به یقین انجامش می دهیم. »
روزی دردناک که دنیا به هم ریخته است و عذاب شوندگان نعره میزنند...

3) این روزها همش میترسم که نکند دنیا به هم بریزد، نه اینکه قیامت شود یکهو...نه اینطور. میترسم چیزهایی که برایم مهم است خراب شوند، کسانی که برایم مهم هستند به هم بریزند، می ترسم که خودم را گم می کنم و گاها از شمای خواننده چه پنهان مثل عقب مانده ها رفتار می کنم.

4) خدا می گوید در آن روز کسانی هستند که حتی کمترین صدای ناله های آن روز را نمی شنوند که هیچ، در چنین روزی « در آنچه دلشان بخواهد جاودانه اند ». آن ترس بزرگ آن هم در چنین روزی ناراحتشان  نمی کند...لا یحزُنهم الفزع الاکبر.
تازه فرشته ها هم می آیند به استقبالش آن هم با سلام و احوال پرسی.
حالا اینها چجور آدمی هستند؟ اولش که نمی گوید اما آخرش یک اشاره ای می دهد که در این حرف ها که دارم میزنم برای بنده های عابدم حقایقی هست.

5) خدایا به غار بندگی ات پناه آورده ام. خوشم می آید به کسی نگفتی اصحاب کهفت چند نفرند که تا دنیا دنیا است این غار مهربانی جاودانه یِ تو جا داشته باشد برای همه.

6) آخر همین صفحه می گوید خدا سخن آشکار و پنهان شما را میداند. (خدایا زدی به هدف که!)
و بعدش از قول پیامبر می گوید : پروردگار ما مهربان است و مومنان از او کمک می خواهند.

7) اولین صفحه قرآنی که روبرویم باز شد همین آیات بودند، خواستم بنویسم از ترسهایم و از خدایم که چطور می تواند یازده آیه پشت سر هم ردیف کند طوری که داستان من باشدو خیلی اتفاقی برایم تعریف کند. تازه جای آیه دوازدهم هم خالی نبود، قول آمدنش را داد : « و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر، انّ الارض یرثها عبادی الصالحون »

پی نوشت : 
  • این روزها ناد علی خواندن برایم سخت شده. تا می گویم : بولایتک یا علی و یا علی و یا علی.... به این فکر می کنم چند شب دیگر چه باید بکنم. خدایا فقط کمی معرفت.
  • آرامم می کند نوشته ات دوست خوبم. نشانم می دهد که هنوز راست گویم. امیدوارم که باشم.
نظرات 2 + ارسال نظر
رها دوشنبه 9 مرداد 1391 ساعت 12:03

به نام خدایی که همین نزدیکیست ...
وقتی که مشکلی داری تنها خدایت را آرام صدا کن زودتر از هرکسی می شنود
یا علی یا علی یا علی ادرکنی بحق لطفک خفی الله ...
همین که صادقانه و با دل پاکتون خدا رو صدا میزنید معرفت می خواد که نصیب کمتر کسی میشه..

خدایا
دنیای آشفته ی درونش را که تنها از نگاه تو پیداست ،
با لالایی مهربان خود ، آرام کن
تا وجود داشتن و بودن را به زیبایی احساس کند . . .

خدا که از رگ گردن هم نزدیک تر است، دعا کنید من دور نباشم...
دعا کنید که هنوز هم از فردا میترسم...

راستی مثل اینکه اصحاب کهف هم آشفته بودند که خدا چند سالی برایشان لالایی خوانده است . . .

رها دوشنبه 9 مرداد 1391 ساعت 12:13

خدایا
جوانه های یادت را
با اشک ندامت چشمانم
دوباره شکوفا میکنم
امید که پذیرا باشی

بنده ی خوب خدا چرا خودتو تحویل میگیری ..
در این شب ها ساحل دلت را به خدا بسپار که آرزو دارم زیباترین ها را از دستان خداوند هدیه بگیری...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد