یک برنامه نویس

اندیشه های من در توالی کلمات

یک برنامه نویس

اندیشه های من در توالی کلمات

گزارش یک جشن

هیچ سالک راه را پایان ندید...



نظرات 3 + ارسال نظر
رها پنج‌شنبه 19 مرداد 1391 ساعت 05:36

شب ها در سکوت..
دوستی پنجره با ماه پیداست..
خورشید برایشان رنگی ندارد..
گویی که سالهاست در گورستان شب مدفون شده..
و
همه خوابند....

همه خوابند...
دوستی ها بیدار.

رها پنج‌شنبه 19 مرداد 1391 ساعت 05:46

این شب ها

ز فرط گریه باران می چکد از دستم این شب ها
یکی دستم بگیرد....

این شب ها...
دلم.

می ترسم از اینکه بگذرند و دلم را نبرند.
دعا کنید.

تقی یوسفی پنج‌شنبه 19 مرداد 1391 ساعت 11:42

سلام
وبلاگ جالبی داری
حتما بعد این سر میزنم واز نوشته هایت جند تایی را میدزدم-خیلی خوب نوشته ای

سلام و سلام برسانید...
سر بزنید که خوشحالم کردید.

در ضمن اموال یوسفی ها بین یوسفی ها حلال است، راحت باش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد