نزدیک شد محرم و قلبم شکسته است باز
تیرِ کمان حرمله در گلویم نشسته است باز
آنجا که دلم نشست به گریه قتلگاه بود
از داغ دل، آب ز مشک دیده گشته است باز
جهلِ سیاه شب دو دست ماه را ندید
دستم به تمنّا به دو دستش سرشته است باز
اکنون نه بلکه در اول ماه ذی حجه بود
ایمان بیاوریم؛ دستان ماه به دعا گسسته است باز
پی نوشت:
- یا باب الحوائج
- هیچ نمی خواهم؛ جز لیاقت خواستن تو.
- می گویند امام روز تاسوعا یک شب دیگر وقت گرفت تا به راز و نیاز و تلاوت قرآن بپردازد. شاید این یک شب فرصتی هم برای ما باشد تا به تو برگردیم؛ قبل از آنکه عاشورا شود.
- باز شب ها نمی شود خوابید...
salam
ghabol bashe ...
سلام
قبول حق.