من چه سبزم امروز، و چه اندازه تنم هشیار است ! نکند اندوهی، سر رسد از پس کوه
کودکان احساس! جای بازی اینجاست. زندگی خالی نیست : مهربانی هست ، سیب هست ، ایمان هست ، آری تا شقایق هست زندگی باید کرد...
در دل من چیزی ست ، مثل یک بیشه نور مثل خواب دم صبح ، و چنان بی تابم ، که دلم می خواهد بدوم تا ته دشت ، بروم تا سر کوه . دورها آوایی ست ، که مرا می خواند …
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
کفش هایم که جفت میشوند دلم هوای رفتن میکند!
من کودکانه بیقرار دیدنت میشوم
بی آنکه فکر کنم چه کسی دلتنگ من خواهد شد…
من چه سبزم امروز، و چه اندازه تنم هشیار است !
نکند اندوهی، سر رسد از پس کوه
کودکان احساس! جای بازی اینجاست.
زندگی خالی نیست : مهربانی هست ، سیب هست ، ایمان هست ،
آری تا شقایق هست زندگی باید کرد...
در دل من چیزی ست ، مثل یک بیشه نور مثل خواب دم صبح ،
و چنان بی تابم ، که دلم می خواهد بدوم تا ته دشت ، بروم تا سر کوه .
دورها آوایی ست ، که مرا می خواند …