هنر صحنه ی آهسته
تو که مثل یک کارگردان فریم به فریم برایم سناریو نوشته ای، من عاشق آن شات آخر پلان این روزهایت هستم؛ وقتی دیگر انرژی ای برای بلند شدن هم ندارم، وقتی قلبم دیگر 70 فریم در دقیقه نمیتواند بزند و همه چیز در آرامشی از جانب تو فرو میرود، حتی سفره آماه کردن های دم افطار...
حیف که کارگردان خوبی هستی، وگر نه از تو خواهش می کردم مثل برنامه های تلویزیون تو هم صحنه را کش بدهی؛من عاشق صحنه آهسته های این روزهایت هستم.
این صحنه ها چه آهسته چه تند در گذرندبه امید اینکه عاشقانه وبا دلی که او پذیرایش باشد سپری شوند .
بله؛ ماه عاشقانه های آهسته، اجابت های تند (ان شاء الله)
رمضان، ماه میعاد است و گاه یاد. میعاد با رستخیز دوباره جان و گاه حضور در همیشه ای از نور؛ ماه شکیب تن و شادی جان.
"التماس دعا"
مؤید باشید
محتاج دعای غلیظ
قشنگ بود چقدر
قشنگی در هنر کارگردان است...من مثل کسی که فیلم را دیده ام فقط روایت می کنم...روایت عشق!
زندگی باور می خواهد ان هم از جنس امید که اگر سختی راه به تو یک سیلی زد یک امید قلبی به تو گوید که خدا هست هنوز...
سلام موفق نشدم وبت رو ببینم
ولی شما تونستی بیا
خوشحال می شم
خدا همیشه هست؛ سختی ها از فاصله هاست.
دیده شدید؛ موفق باشید
سلام خیلی قشنگ مینویسید! نوشته هاتون آدم رو میکشونه تا آخرش بخونه. موفق باشید.
سلام
نظر لطف شماست...