یک برنامه نویس

اندیشه های من در توالی کلمات

یک برنامه نویس

اندیشه های من در توالی کلمات

رفاقت

از زیارت‌نامه‌ی ارباب و "سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم" این جور برمی‌آید که پروردگارِ عالم رفیق‌بازها را بیش‌تر دوست دارد*


«سِـلم» تر از تو کیست که با او رفاقت کنیم؟ زیر سایهی کجا بنشینیم، بلند شویم، بخوابیم -راستی؛ السلام عیلک حین تقوم و تقعُد، حین ترکَعُ و تسجُد - که خورشید تو بالای سرمان باشد؟ حالا که یواش یواش دارد روز تمام می شود، که دلم می گیرد، که گریه ام می گیرد، که روز، بی تو، می گیرد؛ که نور، بی تو، دلگیر است؛ که چرا نمی آیی؟

حق داری...اینجا که رفیق نداری؛ کجا آخر؟


راستی؛ آقا جان، می شود من نباشم و تو باشی؟

راهی هست؟


هل الیک یابن احمد سبیل فتلقی؟



"سید گلپا" - قیدار  ( رضا امیر خانی )

نظرات 2 + ارسال نظر
Ni mA پنج‌شنبه 15 تیر 1391 ساعت 12:49 http://darkknight.blogsky.com

goZaSht

لابد همین طوره

رها جمعه 16 تیر 1391 ساعت 23:22

" کاش نامت باران بود
آن وقت ...
تمام مردم ،
برای آمدنت دعا می کردند ... " !

" اللهم عجل لولیک الفرج "

"آید ندا از آسمان این است مهدی...خیزد خروش از خاکیان این است باران"

کاش خاک بودیم؛ در تمنای باران.


خوشحال شدم آمدید؛ دوبار تبریک دوباره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد