یک برنامه نویس

اندیشه های من در توالی کلمات

یک برنامه نویس

اندیشه های من در توالی کلمات

ایامً معدودات + مناجات الراجین

روزهایی هست که حس می کنم خدا می گوید : "پایه ای؟"

روزهایی که بدجور می خواهی دل به دل خدا بدهی و بگویی : "تا ته اِش"

و بعد شروع می شود.

دستت را می گذاری در دستش و راه میفتی

قدم زنان برایش درد و دل می کنی

بعضی وقت ها شرمنده می شوی از حرف زدن، از اینکه چون تویی همراه چون اویی باشد

اما دست تو نیست

دست هیچ کس نیست

خودش، خودش را با خودت همراه کرده

انگار بگوید : « و نحن اقرب الیه من حبل الورید»؛ "همش رو می دونم"

"من خدا هستم. اصلا به تو چه؟! بخشیدن به خودم ربط داره. پاشو راه بیفت"


پی نوشت :

  • مگر می شود قدم برداری و بی خدا باشد! چه حرفا...
  • راه که میروی مراقب باش پا جا پای چه کسی می گذاری؛ خدا با تو است...خُب خوبیت ندارد.
  • بدجور امیدوار امیدهایت شده ام.
  • مناجات الراجین یعنی راز و نیاز امیدواران. . .
  • چگونه فراموشت کنم که همیشه به یادم بوده‏اى،و چگونه از تو غافل شوم که تو نگهبانم هستى،خداى من دستم را به دامن کرمت آویختم،و براى رسیدن به عطایت سفره آرزویم را گستردم، مرا به خلوص توحیدت خالص کن،و از بندگان برگزیده‏ات قرار ده،اى آن‏که هر گریزانى به او پناه مى‏جوید،و هر جوینده‏اى به او امید مى‏بندد... به مهربانى‏ات اى مهربان‏ترین مهربانان.
  • متن کامل مناجات الراجین و فایل صوتی

مناجات چهارم:رازونیاز امیدواران

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى‏اش همیشگى است
یَا مَنْ إِذَا سَأَلَهُ عَبْدٌ أَعْطَاهُ وَ إِذَا أَمَّلَ مَا عِنْدَهُ بَلَّغَهُ مُنَاهُ وَ إِذَا أَقْبَلَ عَلَیْهِ قَرَّبَهُ وَ أَدْنَاهُ وَ إِذَا جَاهَرَهُ بِالْعِصْیَانِ سَتَرَ عَلَى ذَنْبِهِ وَ غَطَّاهُ وَ إِذَا تَوَکَّلَ عَلَیْهِ أَحْسَبَهُ وَ کَفَاهُ إِلَهِی مَنِ الَّذِی نَزَلَ بِکَ مُلْتَمِسا قِرَاکَ فَمَا قَرَیْتَهُ وَ مَنِ الَّذِی أَنَاخَ بِبَابِکَ مُرْتَجِیا نَدَاکَ فَمَا أَوْلَیْتَهُ أَ یَحْسُنُ أَنْ أَرْجِعَ عَنْ بَابِکَ بِالْخَیْبَةِ مَصْرُوفا وَ لَسْتُ أَعْرِفُ سِوَاکَ مَوْلًى بِالْإِحْسَانِ مَوْصُوفا کَیْفَ أَرْجُو غَیْرَکَ وَ الْخَیْرُ کُلُّهُ بِیَدِکَ وَ کَیْفَ أُؤَمِّلُ سِوَاکَ وَ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ لَکَ أَ أَقْطَعُ رَجَائِی مِنْکَ وَ قَدْ أَوْلَیْتَنِی مَا لَمْ أَسْأَلْهُ مِنْ فَضْلِکَ أَمْ تُفْقِرُنِی إِلَى مِثْلِی وَ أَنَا أَعْتَصِمُ بِحَبْلِکَ یَا مَنْ سَعَدَ بِرَحْمَتِهِ الْقَاصِدُونَ وَ لَمْ یَشْقَ بِنَقِمَتِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ،
اى آن‏که هرگاه بنده‏اى از او بخواهد عطایش کند،و هرگاه چیزى را که نزد اوست آرزو کند به آرزویش برساند،و زمانى که به او روى آور مقرّب و نزدیکش کند،و گاهى که تظاهر به گناه کند گناهش را پرده‏پوشى نماید،و آنگاه که بر او توکل نماید او را بس باشد و کفایت کند،خداى من کیست که بر آستانت وارد شده و خواهان مهمان‏پذیرى‏ات باشد و تو از او پذیرایى نکرده باشى،و کیست که مرکب حاجت را با امید به‏ سخاوتت به درگاهت خوابانده باشد و تو احسانش ننموده باشى آیا خوشایند است که از درگاهت با محرومیت بازگردم،درحالى‏که جز تو سرورى که به‏ احسان متصّف باشد نشناسم،چگونه به غیر تو امید بندم درحالى‏که هر خوبى به دست توست،و چگونه جز تو را آرزو کنم درحالى‏که‏ آفرینش و فرمان خاص تو است،آیا امیدم را از تو ببرم درحالى‏که از روى احسان آنچه که از تو نخواستم به من عطا فرمودى‏ یا آیا به مانند خودم محتاج مى‏کنى درحالى‏که به رشته محکمت چنگ مى‏زنم،اى آن‏که قصدکنندگان به رحمتش خوشبخت شدند،و آمرزش‏ خواهان به انتقامش بدبخت نشدند،
کَیْفَ أَنْسَاکَ وَ لَمْ تَزَلْ ذَاکِرِی وَ کَیْفَ أَلْهُو عَنْکَ وَ أَنْتَ مُرَاقِبِی إِلَهِی بِذَیْلِ کَرَمِکَ أَعْلَقْتُ یَدِی وَ لِنَیْلِ عَطَایَاکَ بَسَطْتُ أَمَلِی فَأَخْلِصْنِی بِخَالِصَةِ تَوْحِیدِکَ وَ اجْعَلْنِی مِنْ صَفْوَةِ عَبِیدِکَ یَا مَنْ کُلُّ هَارِبٍ إِلَیْهِ یَلْتَجِئُ وَ کُلُّ طَالِبٍ إِیَّاهُ یَرْتَجِی یَا خَیْرَ مَرْجُوٍّ وَ یَا أَکْرَمَ مَدْعُوٍّ وَ یَا مَنْ لا یُرَدُّ سَائِلُهُ [یَرُدُّ سَائِلَهُ‏] وَ لا یُخَیَّبُ آمِلُهُ] یُخَیِّبُ آمِلَهُ‏] یَا مَنْ بَابُهُ مَفْتُوحٌ لِدَاعِیهِ وَ حِجَابُهُ مَرْفُوعٌ لِرَاجِیهِ أَسْأَلُکَ بِکَرَمِکَ أَنْ تَمُنَّ عَلَیَّ مِنْ عَطَائِکَ بِمَا تَقِرُّ [تَقَرُّ] بِهِ عَیْنِی وَ مِنْ رَجَائِکَ بِمَا تَطْمَئِنُّ بِهِ نَفْسِی وَ مِنَ الْیَقِینِ بِمَا تُهَوِّنُ بِهِ عَلَیَّ مُصِیبَاتِ الدُّنْیَا وَ تَجْلُو بِهِ عَنْ بَصِیرَتِی غَشَوَاتِ الْعَمَى بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
چگونه فراموشت کنم که همیشه به یادم بوده‏اى،و چگونه از تو غافل شوم که تو نگهبانم هستى،خداى من دستم را به دامن کرمت آویختم،و براى رسیدن به عطایت سفره آرزویم را گستردم، مرا به خلوص توحیدت خالص کن،و از بندگان برگزیده‏ات قرار ده،اى آن‏که هر گریزانى به او پناه مى‏جوید،و هر جوینده‏اى به او امید مى‏بندد،اى بهترین امیدبخش،اى کریم‏ترین خوانده،اى آن‏که پرسنده‏اش برگردانده نشود،و آرزومندش محروم نگردد،اى آن‏که در رحمتش به روى خوانندگان باز است،و پرده درگاهش براى امیدواران گشوده است،از تو مى‏خواهم به بزرگواریت‏ که ببخشى از عطاى خود بر من آنچنان‏که دیده‏ام به آن روشن شود،و از امید به تو سرشارم سازى به اندازه‏اى که نهادم آرامش یابد،و از یقین‏ آنچنان بر من منّت نهى که با آن ناگواریهاى دنیا را برایم آسان نمایى،و با آن از دیدگانم دلم پرده‏هاى نابینایى را برگیرى‏ به مهربانى‏ات اى مهربان‏ترین مهربانان.
  • خواستم متن کامل دعا هم اینجا باشد؛ همین.
نظرات 2 + ارسال نظر
جستجوگر سه‌شنبه 2 آبان 1391 ساعت 12:15 http://www.jostejogar.blogfa.com

منم اینو خیلی دوست دارم
بعلاوه مناجات راغبین

خدایا! کوله بارم اگر چه از توشه راه تهی است، انباشته از توکل که هست...

مناجات خمس عشره مثل یه سفر می مونه، به شرط مسافر بودن هر لحظه اش زیبایی خاص خودش رو داره.

جستجوگر سه‌شنبه 2 آبان 1391 ساعت 12:16 http://www.jostejogar.blogfa.com

درضمن قالب جدیدت رو بیشتر دوست دارم
...

ممنون
با تشکر از دوستی که این سبک قالب رو بهم پیشنهاد کرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد