یک برنامه نویس

اندیشه های من در توالی کلمات

یک برنامه نویس

اندیشه های من در توالی کلمات

واو و یاء

اجر ها باشدت ای خسرو شیرین دهنان / گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی


"بی پرده بگویمت"


خسته می شوم

از اینکه حس کنم 

باورم نمی کنی

یا کلماتم -هر چه که باشد- بی اثر شوند.


"نامه ام باید کوتاه باشد

ساده باشد

بی حرفی از ابهام و آینه

از نو برایت می نویسم"


خسته ام

دوباره باورم کن.


"صبوری می کنم تا تمام کلمات عاقل شوند

صبوری می کنم تا ترنم نام تو در ترانه کامل تر شود

صبوری می کنم تا طلوع تبسم"


باور کنیم دوباره، فاصله ما با خداوند به اندازه باور یک لبخند است.


پی نوشت :

  • همسر ابراهیم در زمان پیری وقتی شنید بچه دار خواهند شد، لبخند زد که سر پیری و معرکه گیری...چقدر چقدر چقدر باید بنیشینیم و به کار های خداوند مهربان لبخند بزنیم.
  • من تمام صورتم تبسم است / کو کجاست معجزات تو
  • ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد