-
رفاقت
پنجشنبه 15 تیر 1391 12:47
از زیارتنامهی ارباب و "سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم" این جور برمیآید که پروردگارِ عالم رفیقبازها را بیشتر دوست دارد * «سِـلم» تر از تو کیست که با او رفاقت کنیم؟ زیر سایه ی کجا بنشینیم، بلند شویم، بخوابیم -راستی؛ السلام عیلک حین تقوم و تقعُد، حین ترکَعُ و تسجُد - که خورشید تو بالای سرمان باشد؟ حالا که...
-
ذوالفقار
یکشنبه 4 تیر 1391 22:56
ذوالفقار علی دو تیغه داشت... علمدار حسین دو دست داشت؛ لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار...
-
مردانگی
دوشنبه 15 خرداد 1391 14:32
« در قرآن اسم بعضی پیام بران آمده است؛اسم بعضی غیر پیام بران هم، چه سالح و چه طالح آمده است...این صلحا عاشق حضرت باری هستند...اما حضرت حق،بعضی را خودش هم عاشق است... عاشقی خدا توفیر دارد با عاشقی ما... خدا عاشقی ست که حتا دوست ندارد،اسم معشوق ش را کسی بداند... به او می گوید،رجل!...همین... مرد!...همین ... می فرماید...
-
راز تک کلمه
یکشنبه 7 خرداد 1391 11:35
قدر و منزلت هر کس به اندازه کلماتی است که هنوز نگفته، این یعنی راز سکوت، راز تک کلمه. 1) هر وقت چیز با ارزشی را جای بی ارزشی جا می گذارم، بسیار باعث تاسفم می شود. 2) چیز که می گویم یعنی حرف؛ نه حرف تو خالی، نه لاف های لا پوشانی شده ی عادی، منظورم « کلمه » است و کلمه به واقع مقدس است. 3) خدا جایی به آنها که ارزش کلماتش...
-
ایمان بیاوریم به راز کلمات...
دوشنبه 21 فروردین 1391 08:01
خدا اگر به کسی تابِ عشق داده، تویی... 1) انگشت به دهن مانده ام، کاملا مبهوت و حیران...چه طور می شودش را نمی دانم... چطور آدم شایستگی کسب می کند؟ 2) بعضی وقت ها بعضی ها هستند که همه کارشان یک معنی ای می دهد، نفس کشیدنِ شان، نشستنِ شان، ایستادن شان، تن صدایِ شان، کلا هر چیزی شان نشانه یِ یک معنایی است...حتی مرگشان. 3)...
-
یک فصل جدید...
سهشنبه 1 فروردین 1391 00:00
باران بهاری، بعد از برف زمستانی، می بارد از روی شیروانی...
-
بازگشت
یکشنبه 25 دی 1390 03:03
نوستالژی؛ یعنی رنج بازگشت سه نفر بودند...آنها که جا مانده بودند ؛باران -پیامبرشان- جز بر یاران نبود... اغیار نبودند اما آخر بر جای مانده بودند. تنگ شده بود دنیا برایشان، تنگ شده بودند برای خودشان، دلتنگ شده بودند برای خدایشان...دانستند که جز او پناهی نیست،بر دل قراری نیست... بازگشت خدا برایشان تا بازگردند به سوی...
-
دوستان, همکاران, عزیزان؛ کمی عمل!
یکشنبه 30 مرداد 1390 22:44
زمانی برای ننوشتن .
-
The Art of Slow Motion
سهشنبه 11 مرداد 1390 00:50
هنر صحنه ی آهسته تو که مثل یک کارگردان فریم به فریم برایم سناریو نوشته ای، من عاشق آن شات آخر پلان این روزهایت هستم؛ وقتی دیگر انرژی ای برای بلند شدن هم ندارم، وقتی قلبم دیگر 70 فریم در دقیقه نمیتواند بزند و همه چیز در آرامشی از جانب تو فرو میرود، حتی سفره آماه کردن های دم افطار... حیف که کارگردان خوبی هستی، وگر نه از...
-
باز هم نیامدی؟
سهشنبه 28 تیر 1390 12:48
ای جان تن های تنها...«تنها» به تن ها نظر کن؛ غم تن تنها...دلیل آمدنت نیست؟! ماه کامل شد و «تنها» درخشید...دوریِ تن ها، نورِ آن تن؛ دوری ز نور ماهت...دلیل آمدنت نیست؟! نبودم و بودی،نبود و بودِ من...دم قریب نبودنٰٰ، دم غریب نبودن؛ قریبی غربت، غریبی قربت..دلیل آمدنت نیست؟! ماه رو به زوال است...تن خسته من هم؛ زوال من...
-
هایکو2
سهشنبه 14 تیر 1390 17:25
دو برادر، دوشادوش. پی نوشت: برای دو برادری که دوشادوش هم بودند؛ در مرگ، زندگی و...تولد.
-
بخوان...
جمعه 10 تیر 1390 03:47
بخوان و پروردگار تو کریم ترین است خدا برای مردی که تنهاییی هایش را با تنهایی غار شریک می شد، نقشه ها داشت. سال ها بر قلبش هنر نمایی می کرد، دلتنگ تنهایی و تنگی غاری می کرد که رازدار اسرار مرد و خدایش خواهد شد. دلتنگ تنگی نظر مردمی می کرد که سال ها دور کعبه ی سنگ و گل طواف کردند و ندانستند که «کعبه یک سنگ نشانی است که...
-
و خسف القمر...
پنجشنبه 26 خرداد 1390 15:39
ماه رو گرفت که خورشید می آید... خدا! آخرین ماه گرفتگیِ کاملِ قرنت را گذاشته ای پیش از برآمدن خورشید ابوتراب که چه؟ که نشان دهی خورشید آخرینت را کامل فراموش کرده ایم... ابو تراب خوش آمدی... دریاب فرزدندت را که هیچ چاهی یارای تحمل تنهایی هایش را ندارد؛ از بس که چاه اشک چشمانش در پی این سالیان جاری بود. پی نوشت: کاش ما...
-
بهاریه
سهشنبه 16 فروردین 1390 00:40
باد می وزرد...ابر می آورد...باران در میزند... چتر برنمی دارم...شاید که تو باشی!
-
نیاز به تغییر
جمعه 27 اسفند 1389 16:46
فکر می کنم چیزی باید عوض شود، چیزی باید بهتر شود، چیزی که قبلا اشتباه بوده یا نبوده... 1) سال که دارد تازه می شود و کره ی زمین هم به اعتدال بهاری می رسد و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم و در جا میزنیم و وای که چه قدر در جا می زنیم از بس که به اعتدال نمی رسیم آن هم از نوع بهاری! 2) بهار که می شود باید بهار شویم و فکری به...
-
هایکو
دوشنبه 2 اسفند 1389 17:10
Never ends, even never begins. پی نوشت : هر که در این حلقه نیست فارغ از این مدعاست.
-
از رنجی که میبریم
پنجشنبه 7 بهمن 1389 01:54
از داشته هایم... از درد، از عشق، و از زمان، که چه قدر آرام می گذرد؛ به لجبازی دلم که چه قدر زود بیقرار می شود. از حرف؛ نگفته هایم و از صدایی که مرا می خواند. از کلمه؛ نانوشته هایم و از کاغذ که بیهوده کلمه بر آن ننشسته. از راه؛ قدمهای آهسته ام و از سردی هوای زمستانی که بر راه برف نشانده است. از دلم؛ آنچه در آن جا گرفته...
-
زندگی به معنای لیمو شیرین
یکشنبه 3 بهمن 1389 01:12
... و در فواید لیمو شیرین!!! زندگی مثل یه لیمو شیرین ه که وقتی داری می خوریش شیرینه اما اگه حتی یه لحظه به شیرین بودنش شک کنی، اگه حتی یه لحظه زندگی نکنی، خیلی زود تلخ میشه.
-
سیاه رو سیاهی
یکشنبه 5 دی 1389 13:14
یا نَفسُ من بعد الحسین هونی ... 1) اگر امروز(5دی-20 محرم) را هم حساب کنم، 19 روز است که سیاه پوشیده ام، دیروز را قلم بگیرید که تولد مسیح بود. 2) چرا حسین کشته شد؟ واقعا تا به حال برایتان این سوال پیش نیامده است؟! منظورم این نیست که دلایل وقوع عاشورا را برایم لیست کنید یا از عبرت های عاشورایی برایم سخن بگویید. می خواهم...
-
پست دوم:قربانیان صفر و یک
جمعه 12 آذر 1389 23:47
خلاقیت یک موهبت بزرگ است؛همین. 1) می خواهم پرده از راز یک جنایت بردارم. ظلم و جفایی که قدرت مندان بر ضعیفان روا می دارند. قدرت همواره در دستان کسی است که بیشتر از همه به چیزی که بیشتر رواج دارد تسلط دارد. شاید یک روزی عصر عصر آهن بود و قدرت در دستان کس که مشت آهنی تری داشت؛ روزی هم در دستان کسی که باروت و فشنگ بیشتری...
-
دنیای مسائل چالش برانگیز
پنجشنبه 11 آذر 1389 02:38
جواب ها چقدر اهمیت دارند وقتی سوالات خوب پرسیده نشود. احتمالا تا کنون سوالات برنامه نویسی زیادی دیده اید، شاید هم سوالات زیادی حل کرده باشید. اما خوب، سوالات هیچ وقت تمام نمی شوند. امروز میخوام چند تا سایت که شامل سوال و جواب های برنامه نویسی هستند رو معرفی کنم. سرآشپز کد !( www.codechef.com ) سر آشپز کد شامل یک سری...
-
مسابقه برنامه نویسی
دوشنبه 1 آذر 1389 00:30
سوالاتی وجود دارند که آسان هستند، و سوالاتی که سخت هستند؛ اما سوال غیر قابل حل وجود ندارد، شک نکنید. این جا چند تا سوال برنامه نویسی گذاشتم که مال مسابقات دانشگاه و مسابقات منطقه ای اسکو هستند. البته الان زیاد وقت و حوصله اش نبود که توضیح بدم، ولی بعدن سعی می کنم بیشتر توضیح بدم (این شکلک های blogsky هم ضایع هستن...
-
پست اول
جمعه 28 آبان 1389 02:59
اهمیت گام اول در این است که جهت حرکت ما را مشخص می سازد. جهتی که همه گام های بعدی در آن سو برداشته خواهند شد. 1) برگردیم به چندین سال قبل : انسان ها وقت زیادی برای هم داشتند. بخش زیادی از وقت هر کسی صرف همنشینی با دوستان و اقوام می شد. اگر به خیلی قبل تر برگردیم، با تاریکی هوا همه در خانه بودند و برای پر کردن این...